دانلود آهنگ محمدرضا شجریان به نام شب نیشابور
آمد سحری ندا ز میخـانهء ما
کـای رنـد خـراباتـی دیوانهء ما
برخیز که پر کنی پیمانهء می
زان پیش کـه پر کنند پیمـانهء ما
وقت سحراست خیز ای مایهء ناز
نرمک نرمک باد خنک چنگ نواز
کـانان که بجـاینـد نپاینـد بسی
وآنان که شدند کس نمی آید باز
برخیز و مخور غمجهان گذرا
خوش باش و دمی به شادمانی گذران
در طبع جهان اگر وفایی بودی
نـوبت به تـو خود نیـامدی از دگران
جامیست که عقل آفرین میزندش
صد بوسه زمهر بر جبین میزندش
این کوزه گردهرچنین جام لطیف
می سازد و باز بر زمینمیزندش
تا دست به اتفاق بر هم نزنیم
پایی ز نشاط بر سر غم نزنیم
خیزیم و دمی زنیم پیش ازدم صبح
کین صبح بسی دمد که ما دم نزنیم
این قافله عمر عجب می گذرد
دریاب دمی که با طرب می گذرد
ساقی غم فردای حریفان چه خوری
پیش آر پیاله را که شب میگذرد
ای کاش که جای آرمیدن بودی
یا این ره دور را رسیدن بودی
یا از پس صد هزار سال از دل خاک
چون سبزه امید بر دمیدن بودی
از من رمقی به سعی ساقی مانده است
از صحبت خلق بی وفائی مانده است
از باده دوشین قدحی بیش نماند
از عمر ندانم که چه باقی مانده است