دانلود آهنگ محمدرضا شجریان به نام تصنیف پیام نسیم
زکوی یار می آید نسیم باد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
چو گل گر خرده ای داری خدا را صرف عشرت کن که قارون را غلط ها داد سودای زراندوزی
ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعل است که زد بر چرخ فیروزه تخت فیروزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
چو امکان خلود ای دل در این فیروزه ایوان نیست مجال عیش فرصت دان به فیروزی و بهروزی
طریق کام بخشی چیست ترک کام خود گفتن کلاه سروری آن است کز ترک بردوزی
سخن درپرده میگویم گوگل ازغنچه بیرون آی که بیش ازپنج روزی نیست حکم میر نوروزی
ندانم نوحه قمری به طرف جویباران چیست مگر او نیز همچون من غمی دارد شبانروزی
جدا شد یار شیرینت کنون تنها نشین ای شمع که حکم آسان این است اگرسازی و گرسوزی
می ای دارم چوجان صافی و صوفی میکند عیبش خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی
به عجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم بیا ساقی که جاهل را هنیتر می رسد روزی
می اندر مجلس آصف به نوروز جلالی نوش که بخشد جرعه جامت جهان را ساز نوروزی
نه حافظ می کند تنها دعای خواجه تورانشاه ز مدح آصفی خواهد عیدی و نوروزی
جنابش پارسیان راست محراب دل و دیده جبینش صبح خیزان راست روز فتح و فیروزی