دانلود آهنگ لری رضا سقایی به نام دایه دایه وقت جنگه
این قطعه در سال ۱۳۸۶، ترانه موتورچی (دایه دایه) با تنظیم مجتبی میرزاده و با صدای رضا سقایی جزو آثار فاخر و ماندگار ۱۰۰ سال اخیر موسیقی ایران به ثبت رسید. این ترانه به زبان لری مینجایی (با گویش خرم آبادی) ساخته شده است.
….
زینَُ بَرگم بَوَنیت واوُ مادیونم
(زین و برگم را به مادیانم ببندید)
خَوَرِم بوُریتو سی هالوُونم
(خبر مرا برای دایی هایم ببرید)
دایَه دایَه وقت جنگه
(ای مادر، ای مادر هنگام جنگ است)
دایَه دایَه وقت جنگه
(ای مادر، ای مادر هنگام جنگ است)
قطار که بالا سرم پورش ز شَنگه
(قطار بالای سرم پر از فشنگ است)
د قلا کرده و در شمشیر و دَسش
(از قلعه بیرون زده و شمشیر به دست اوست)
چیو طلا بَرق می زنه لقام اسبش
(لگام اسبش مانند طلا برق می زنه)
دایَه دایَه وقت جنگه
(ای مادر، ای مادر هنگام جنگ است)
دایَه دایَه وقت جنگه
(ای مادر، ای مادر هنگام جنگ است)
قطار که بالا سرم پورش ز شَنگه
(قطار بالای سرم پر از فشنگ است)
نازیه ته سی بکو جومه برته
(نازی، جامه سیاه بر تن کن)
دور کردن تو قورسو شیر نرته
(شیر مرد تو را در گورستان آویزان کرده اند)
دایَه دایَه وقت جنگه
(ای مادر، ای مادر هنگام جنگ است)
دایَه دایَه وقت جنگه
(ای مادر، ای مادر هنگام جنگ است)
قطار که بالا سرم پورش ز شَنگه
(قطار بالای سرم پر از فشنگ است)
کُر سیول اسپی بَکُش خینَم حرومت
(پسر سبیل سفید، مرا بکش و خونم حرامت باد)
تا قیامت می مونه ای ننگ به نومت
(تا قیامت این ننگ به نامت باقی خواهد ماند)
دایَه دایَه وقت جنگه
(ای مادر، ای مادر هنگام جنگ است)
دایَه دایَه وقت جنگه
(ای مادر، ای مادر هنگام جنگ است)
قطار که بالا سرم پورش ز شَنگه
(قطار بالای سرم پر از فشنگ است)
برارونم خیلیین سی صد هزارن
(برادرانم خیلی هستند، سی صد هزار)
برارونم خیلیین هزارهزارن
(برادرانم خیلی هستند، هزار هزار)
سی تقاص خینه مِه سَر وَر میارن
(برای تقاص خون من پیش خواهند آمد)
دایَه دایَه وقت جنگه
(ای مادر، ای مادر هنگام جنگ است)
دایَه دایَه وقت جنگه
(ای مادر، ای مادر هنگام جنگ است)
قطار که بالا سرم پورش ز شَنگه
(قطار بالای سرم پر از فشنگ است)
…
بیوگرافی رضا سقایی
رضا سقایی در سال ۱۳۱۸ در محله ی قدیمی پشت بازار شهرستان خرم آباد متولد شد. به علت شرایط ویژه در همان دوره ی ابتدایی درس و مشق را رها کرد و نهایتاً شد خیاط. در دهه ی ۴۰ با آن صدایی که گفتم ترانه های «گنم خر» (خریدار گندم) و «کؤش طلا» (کفش طلا) را خواند و موسیقی لری را با شکوهی بی نظیر به عرصه ی ملی کشاند.
و اغراق نیست اگر بعضی ها می گویند که پیش از انقلاب، خرم آباد همواره برای غیر بومی ها با نام قلعه ی فلک الافلاک و صدای رضا سقایی تداعی می شده است.
اما اتفاق عظیم تر، برای شناسایی این موسیقی و توانایی حنجره استاد رضا سقایی زمانی به اوج رسید که در سال ۵۶ موسیقیدان توانمند شادروان مجتبی میرزاده برای بازسازی هنرمندانه ی ترانه های«دالکه»، «تفنگ»، «زندگی»، «قدم خیر»، «دایه دایه»، «موتورچی» و … به کمک سقایی آمد و کاری کارستان در موسیقی ایران اتفاق افتاد.
سقایی متأسفانه در سال ۵۷ به علت عمل لوزه و محاسبات غلط پزشک جراح، آن حنجره و صوت اساطیری را به خاطره ها سپرد ولی گهگاه بی تابی او را وا می داشت در محافل دوستانه چیزی زمزمه کند که همین زمزمه های دلتنگی هم بر اثر بمباران شهر ازنا توسط هواپیمیای عراقی به ایلغار رفت.